درباره وبلاگ


نام: ندارم/ نام خانوادگی:مهم نیست/ محل تولد: یه گوشه ای از زمین خدا/ شماره شناسنامه:12+1/ تاریخ تولد:توی یکی از روزهای خدا *************************** آهنگ تند زندگی برای رقصیدن است نه دویدن!/ نیم کیلو باش ولی مرد باش!!!
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان


ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 21
بازدید دیروز : 39
بازدید هفته : 63
بازدید ماه : 60
بازدید کل : 43903
تعداد مطالب : 26
تعداد نظرات : 27
تعداد آنلاین : 1


جالب وخواندنی




به عیسی مسیح قسم که با چند رکعت نماز خواندن کسی مسلمان نمیشود

جوانی با چاقو وارد مسجد شد و گفت :

بین شما کسی هست که مسلمان باشد ؟

همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکمفرما شد ، بالاخره پیرمردی با ریش سفید از جا

برخواست و گفت : آری من مسلمانم

جوان به پیرمرد نگاهی کرد و گفت با من بیا ، پیرمرد بدنبال جوان براه افتاد و با هم چند قدمی از

مسجد دور شدند ، جوان با اشاره به گله گوسفندان به پیرمرد گفت که میخواهد تمام آنها

را قربانی کند و بین فقرا پخش کند و به کمک احتیاج دارد ، پیرمرد و جوان مشغول قربانی

کردن گوسفندان شدند و پس از مدتی پیرمرد خسته شد و به جوان گفت که به مسجد بازگردد

و شخص دیگری را برای کمک با خود بیاورد

جوان با چاقوی خون آلود به مسجد بازگشت و باز پرسید :

آیا مسلمان دیگری در بین شما هست ؟

افراد حاضر در مسجد که گمان کردند جوان پیرمرد را بقتل رسانده نگاهشان را به

پیش نماز مسجد دوختند ، پیش نماز رو به جمعیت کرد و گفت :

چرا نگاه میکنید ، به عیسی مسیح قسم که با چند رکعت نماز خواندن کسی مسلمان نمیشود !!



دو شنبه 21 فروردين 1391برچسب:, :: 17:32 ::  نويسنده : HAMID


یک موتورسوار بدلکار مشهور اهل جمهوری چک به نام( Petr Pilat) که به خاطر حرکات آکروباتیک فوق العاده اش با موتور مشهور است با کمک خلبانان مشهور حرکات مار پیچ و مانور و برنده چندین دوره جام ردبول به نام (Kirby Chambliss ) دست به انجام یکی از فوق العاده ترین حرکات بدلکاری آکروباتیک سالهای اخیر زدند.



دو شنبه 21 فروردين 1391برچسب:, :: 17:16 ::  نويسنده : HAMID

مردی صبح از خواب بیدار شد و دید تبرش ناپدید شده .

شک کرد که همسایه اش آن را دزدیده باشد، برای همین، تمام روز اور ا زیر نظر گرفت.

متوجه شد که همسایه اش در دزدی مهارت دارد، مثل یک دزد راه می رود، مثل دزدی که می خواهد چیزی را پنهان کند، پچ پچ می کند، آن قدر از شکش مطمئن شد که تصمیم گرفت به خانه برگردد، لباسش را عوض کند، نزد قاضی برود.

اما همین که وارد خانه شد، تبرش را پیدا کرد. زنش آن را جابه جا کرده بود. مرد از خانه بیرون رفت و دوباره همسایه اش را زیر نظر گرفت و دریافت که اومثل یک آدم شریف راه می رود، حرف می زند، و رفتار می کند.



دو شنبه 21 فروردين 1391برچسب:, :: 17:6 ::  نويسنده : HAMID